تقدیم به پسر و همسرم ....
یک ماه و 2 روز از آمدن مرد کوچک خانه ما می گذرد.مرد کوچکی که برای آمدن به این دنیای خاکی لحظه شماری می کرد و بی صبرانه و عجولانه یک ماه زودتر از موعد مقرر پا به عرصه گیتی نهاد . پسر دلبندم : هنوز هم گاهی که در چشمهای سیاه و عمیقت خیره می شوم و ناشیانه سعی در پیدا نمودن علت گریه ها و بی تابیهایت دارم ، گاهی که برایت لالایی می خوانم و تو برایم لبخندی کوتاه و دلنشین می زنی و زمانیکه از براورده کردن خواسته ها و سکوت ناشی از رضایتت غرق در شعف و شادمانی می شوم هیچ باورم نمی شود که مادر شدم و من همه این لذتها را مدیون خدای مهربان و تو هستم . پسرم ممنون که آمدی و با آمدنت به من مادر شدن را هدی...
نویسنده :
مامان فرهام
19:44